
بررسی عیوب در فسخ نکاح با توجه بر اینکه که مسائل خانوادگی در جامعه از اهمیت بالایی برخوردار می باشد برخی از موضوعات از دیدگاه مردم عادی مخفی مانده است و یا کمتر به آن پرداخته شده است از آن جمله موارد فسخ نکاح و به طور اخص تر آن عیوبی است که موجبات فسخ نکاح را فراهم می آورد در این نوشتار به این موضوع حقوقی می پردازیم.
هر گاه یکی از دو طرف ازدواج، دچار برخی عیبهای مشخص باشد، همسرش خواهد توانست به صورت یکطرفه و بدون رضایت او، ازدواج را فسخ نماید. برخی از این عیبها به مردان اختصاص پیدا میکند. به ظور کلی هر گاه مردی دارای چنین عیبهایی باشد، زن خواهد توانست عقد نکاح را فسخ نماید. بعضی از این عیبها هم مختص زنان میباشد و این بار مردانخواهند توانست از آآن عیبها استفاده کنند و نکاح را فسخ نمایند. اما «جنون» یا همان دیوانگی عیب مشترکی است که هر یک دچار آن باشند، طرف مقابل حق خواهد داشت که ازدواج را فسخ کند.
فسخ ازدواج در حالت جنون
هر گاه مرد یا زنی دچار جنون یا دیوانگی شوند، طرف مقابل این حق را خواهد داشت که نکاح را فسخ نماید. به طور مثال تصورکنید که شخصی با کسی دیگر ازدواج کرده باشد که دچار بیماریهای روانی جدی و باحتمالا خطرناک است. مسلماً با چنین فردی نمیشود به راحتی از «طلاق» صحبت نمودو لذا به همین دلیل، قانونگذار حق فسخ یکجانبه این ازدواج را مورد توجه و مطرح نموده است که بایستی در نظر داشت تشخیص اینکه بیماری فرد (جنون( است یا بیماری روحی دیگری دارد، با متخصصانی میباشدکه دادگاه تعیین خواهد کرد.
انواع جنون
جنون دارای انواع مختلفی میباشد. دائمی و ادواری. ولی این نکته است که در هر دو حالت، طرف سالم حق خواهد داشت که نکاح را فسخ کند، به شرط آنکه این جنون پایدار و متناوب باشد، چرا که به نظر میرسد جنونی که متناوب نباشد ضرری را متوجه همسر نخواهد کرد.
جنون دائمی: فرد به صورت همیشگی دچار حالت جنون است.
جنون ادواری: این جنون بدیت معنی است که مستمر نبوده و بلکه متناوب است یعنی میآید و میرود. این موضوع را باید در نظر داشت که با جنون نامتناوب متفاوت است و تفاوتش در این است که در جنون نامتناوب فرد در دورهای دچار جنون میشود و بعد به طور کامل، سلامت خود را باز مییابدو در نتیجه این مورد از موجبات فسخ نکاح نخواهد بود. ولی در جنون ادواری فرد در دورهای دچار جنون خواهد شد و سپس بهبود مییابد و دوباره پس از آن به جنون میرسد.
تفاوت مرد و زن مجنون
درست است که جنون هم برای مرد و هم برای زن، باعث فسخ نکاح است، اما تفاوتهایی هم میان این دو وجود دارد. مثلاً جنون شوهر، چه قبل از ازدواج و چه بعد از آن ایجاد شود، به زن اجازه فسخ را میدهد، اما جنون زن فقط هنگامی موجب حق فسخ برای مرد است که در حال عقد وجود داشته باشد. نکته دیگری را که بایستی بدانیم این است که مرد یا زن زمانی دارای حق فسخ به واسطه جنون زن خود هستند که در زمان عقد به شرطی دارای حق فسخ به خاطر جنون همسرشان هستند که هنگام عقد، از جنون او آگاهی نداشته باشند و آگاه بودن موجبات فسخ را منتفی میکند.
عیوب ویژه زن و مرد
زن و مرد دارای عیوب ویژه و مختص به خود هستند که قانونگذار آن را در قانون مدنی به طور مفصل بیان نموده است. ماده۱۱۲۲ قانون مدنی در مورد عیوب مردان .فته شده و ماده ۱۱۲۳ هم مختص به عیوب ویژه رنان دارد.اما نکته مهم در مورد عیوب ویژه زن این است که در صورتی موجب حق فسخ برای مرد ایجاد خواهد کرد که در هنگام عقد وجود داشته باشد.
تدلیس در نکاح
یکی از مواردی که به طرفین اجازه خواهد دادکه بتواند ازدواج را فسخ کند عملی است که «تدلیس» نام دارد. به طور کلی یعنی هرگاه فردی به اصطلاح کلک بزند و صفتهایی را به خود نسبت داده باشد که آن صفتها را ندارد. حال اکر فردی بر این مبنا ازدواج کرده باشد، تکلیف آن ازدواج معلوم و مشخص خواهد بود. همسر او حق خواهد داشت که ازدواج را فسخ کند. به طور مقال تصور کنید آقایی به خواستگاری میرود و خودش را دارای تحصیلات عالی یا ثروتمند یا متخصص در هنر خاصی معرفی میکند و دل عروسخانم را ببرد! بعد از اینکه خطبه عقد جاری میشود عروس متوجه شود که تمام آن چیزهایی را که درباره همسرش تصور میکرده، دروغ بوده است. این خود تدلیس است و به عروس خانم اجازه می دهد که نکاح را فسخ کند. نکته ای که دارای اهمیت خاصی است اینکه تفاوتی نیست در این که صفات و ویژگیهای دروغین در متن عقد نوشته شده باشد یا خیر، چون در هر دو صورت این ویژگیها و صفات دروغ موجبات حق فسخ را به وجود خواهد آورد. بنابراین، آنچه در تدلیس مهم امی باشد وجود سوء نیت و قصد فریب طرف مقابل خواهد بود.
تخلف از شرط صفت
آخرین موردی که به یکی از طرفین عقد اجازه فسخ نکاح را خواهد داد تخلف از شرط صفت است. شرط صفت به این معنی میباشد که صفت خاصی در یک شخص شرط شده باشد، ولی بعد از عقد مشخص گردد که آن فرد فاقد آن وصف بوده است در اینجا تخلف از شرط حادق شده است.
اما نکتهای که وحود دارد تفاوت تدلیس با تخلف از شرط صفت است. تفاوتشان در این است که در تدلیس فرد قصد فریب خواهد داشت در حالی که در تخلف از شرط صفت، فرد چنین نیتی نداشته و واقعاً خود را واجد آن صفت میدانسته است، اما بعد از عقد متوجه میشوند که دارای آن وصف خاص نبوده است. مثل اینکه دختر یا پسری خود را منتسب به خانوادهای دارای ثروت و مقام بداند، ولی بعداً متوجه شوند که آن دختر و یا پسر هیچ نسبتی با آن خانواده نداشتهاند.
در پایان
در صورتی که عیوب برای دادگاه محرز گردد و فسخ ازدواج صورت پذیرد بر طبق قانون ، اگر قبل از شروع زندگی زناشویی فسخ نکاح انجام شود، به زن مهریهای تعلق نخواهد گرفت ولی اما در غیر این صورت، مهریه به زن تعلق میگیرد، مگر اینکه مرد به خاطر تدلیس زن، ازدواج را فسخ کرده باشد.به طور کلی هرگاه زن فریبکاری و یا تدلیس نموده باشد و شوهر هم به همین دلیل، ازدواج را فسخ کرده باشد. زن مهریهای را دریافت نخواهد نمود.