
آیین دادرسی کیفری یکی از رشتههای مهم علوم جنایی است که به مطالعه سازمان و تشکیلات مراجع قضایی و نحوه رسیدگی آنها میپردازد. در یک تعریف ساده میتوان گفت که آیین دادرسی کیفری مجموعه اصول و مقرراتی است که برای کشف جرم، تعقیب متهم و تحقیق از او، تعیین صلاحیت و روش کار، مراجع تحقیق و حکم و همچنین تجدید نظر از تصمیمات آنها و سرانجام چگونگی اجرای احکام کیفری وضع شده است. بدین ترتیب تعریف مندرج در ماده یک قانون آیین دادرسی کیفری با تغییراتی اندک در متن آن به این تعریف ساده نزدیک میشود مطابق این تعریف:
«آیین دادرسی کیفری مجموعه اصول و مقرراتی است که برای کشف و تحقیق جرایم و تعقیب مجرمان و نحوه رسیدگی و صدور رای و تجدیدنظر و اجرای احکام و تعیین وظایف و اختیارات مقامات قضایی وضع شده است.» صلاحیت مراجع کیفری یکی از موضوعات مهم مورد بحث در آیین دادرسی کیفری است که در این تعریف مورد توجه قرار نگرفته است. علاوه بر این اشاره به تعقی ب مجرمین در این ماده چندان صحیح به نظر نمیرسد. زیرا در امر تعقیب ما با فردی که متهم به ارتکاب جرمی است، یعنی شخصی که ادعا شده جرمی را مرتکب گردیده، رو به رو هستیم.
روند رسیدگی قضایی برای بررسی این ادعا و احراز مجرمیت یا اعلام بیگناهی به موجب حکم قطعی دادگاه است. از این رو اطلاق عنوان مجرم به کسی که در فرآیند تغییر کیفری در پناه اصل برائت قرار دارد و تا اثبات مجرمیت وی در دادگاه بیگناه فرض میشود پسندیده نیست.
اصل برائت در اصل ۳۷ قانون اساسی بیان شده است و طبق آن در جمهوری اسلامی ایران هیچکس از نظر قانون مجرم نیست مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت شود.
محتوای آیین دادرسی کیفری

در حقوق جزا به معنای محدود کلمه از پدیده مجرمانه و واکنش جامعه در برابر آن سخن گفته میشود؛ اما در آیین دادرسی کیفری چگونگی نشان دادن این واکنش مورد بحث قرار میگیرد. عبارت دیگر در حقوق جزا به دلیل حاکمیت اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها از اعمال مجرمانه پیشبینی شده در قانون و مجازات تعیین شده برای هر یک از آنها سخن گفته میشود. ولی با وجود اهمیت این اصل واکنش جامعه نمیتواند بی قید و شرط باشد و نحوه اعمال آن در آیین دادرسی کیفری مشخص میگردد.
علت این امر این است که امروزه دوران انتقام خصوصی سپری شده و مداخله قضایی در محاکمه و مجازات در مورد بدهکاران به واکنش جامعه رنگ و صبغه قضایی بخشیده است. آیین دادرسی کیفری به عنوان پل ارتباطی میان جرم و مجازات به تنظیم این واکنش میپردازد. مراحل مختلف این واکنش به ترتیب کشف، تعقیب، تحقیق محاکمه و اجرای حکم عدالت کیفری است. هر مقام، مسئول و متصدی یکی از این مراحل است. بدین ترتیب اصولاً کشف جرم بر عهده ضابطین دادگستری، تعقیب بر عهده دادستان، تحقیق بر عهده بازپرس، محاکمه بر عهده قاضی و اجرای حکم وظیفه دادستان است.
هدف
به طور کلی آیین دادرسی کیفری دو هدف را دنبال میکند. اعاده نظم لطمه دیده از جرم از طریق سازماندهی نهادهای کیفری و دیگری حفظ حقوق و آزادیهای اساسی افراد از طریق تنظیم واکنش جامعه در برابر بزهکاری
این دو هدف به یک اندازه اهمیت دارند و ایجاد تعادل میان آن دو و وضع قوانینی در جهت نیل به هر دو، هدف واحدی است که در آیین دادرسی کیفری دنبال میشود. نه باید به نام تامین امنیت نظم عمومی حقوق دفاعی متهم را نادیده گرفت و نه باید به عنوان حمایت از حقوق و آزادی های فردی از حفظ نظم عمومی غفلت ورزید.
رابطه آیین دادرسی کیفری با آیین دادرسی مدنی
آیین دادرسی کیفری تا حد زیادی به آیین دادرسی مدنی شباهت دارد زیرا در آیین دادرسی مدنی نیز سخن از نحوه رسیدگی دادگاه ها به دعاوی و امور حقوقی است با این حال میان این دو تفاوتهایی وجود دارد.
یک تفاوت، تفاوت در هدف است. هدف آیین دادرسی کیفری برقراری مجدد نظمی است که گفته میشود در اثر ارتکاب جرم صدمه دیده و نیز تأمین حقوق متهم به عنوان فرد در معرض آن مجازات است اما هدف آیین دادرسی مدنی حل اختلاف در یک موضوع حقوقی میان دو شخص است که دعوایشان اصولا به نظم عمومی ارتباط ندارد.
تفاوت دیگر در مرجع رسیدگی و اصحاب دعوا است. در آیین دادرسی مدنی هنگامی که سخن از اصحاب دعوا به میان میآید دو نفر از اشخاص حقیقی یا حقوقی به عنوان خواهان و خوانده مورد نظر هستند که هر یک برای منافع خود در دادرسی دخالت دارند و اصولا جامعه نفعی در پیروزی یکی از آنها ندارد. اما در دعاوی کیفری که موضوع آیین دادرسی کیفری جامعه بی تفاوت نیست چرا که یک طرف آن جامعه است که نمایندگی آن را دادستان برعهده دارد و طرف دیگر متهم.
منبع: کتاب آیین دادرسی کیفری نوشته دکتر علی خالقی