
از نشانههای حاکمیتی دولت که دارای اهمیت هم میباشد اعمال امور مالیاتی است قانون در اختیار دستگاه مالیاتی قدرتی را قرار داده است که او را دارای اختیارات گسترده و منحصر به فردی میکند که با توسل به این وسایل و ابزار قانونی هم بتوانند مالیاتها را وصول کرده و هم رعایت حقوق مؤدیان مالیاتی رعایت شود
مطابق ماده ۲۳۷ از ق.م.م تشخیص مالیات باید بر اساس ماخذ صحیح و متکی به دلایل و اطلاعات کافی باشد. در زمان اعتراض مؤدیان مالیاتی در خصوص عدم رعایت مقررات امکان اعتراض به تشخیص دستگاه مالیاتی صورت میپذیرد.
اعتراض مربوط به امور مالیاتی شامل مواردی است که مرتبط با اختلاف در میزان مالیات و یا امکان تعدیل و همچنین تخلفات انتظامی ماموران مالیاتی میباشد.

حال به انواع مراجع برای رسیدگی به امور مالیاتی می پردازیم:
الف: مراجع اداری
قبل از اینکه به نوع پیگیری در مراجع اداری بپردازیم ذکر دوبرگ که در این مرجع مورد توجه است میپردازیم تاموضوع قابل فهمتر شود.
برگ تشخیص: منظور از برگ تشخیص، برگهای است که ماخذ مالیاتها و میزان تعلق مالیات در آن درج گردیده که پس از ابلاغ امکان اعتراض به آن وجود خواهد داشت.
برگ قطعی مالیات: منظور از برگ قطعی همان برگهای که پس از طی مراحل قانونی اعتراض یا انقضای مهلتهای آن صادرشده و مأخذ مالیات و مالیات متعلق درآن درج و امکان رسیدگی از طریق مراحل عادی اعتراض در خصوص آن نباشد. اولین نکته این است که مؤدی در مهلت سی روز پس از ابلاغ برگ تشخیص حق خواهد داشت که به مفاد برگ تشخیص اعتراض کند. برای اینکه از زمان کمتری صرف گردد اعتراض به صورت اداری مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت. چیزی که مهم است ایت می باشد که رد شدن اعتراض در این مرحله به معنی منتفی دانستن برگ تشخیص مالیات خواهد بود. در نتیجه مالیات مؤدی منتفی میگردد. در مهلت مقرر به ظور معمول برگ قطعی مالیاتی صادر می شود و اگر اسناد و مدارک موثر در تعدیل درآمد تشخیص داده شود مبادرت به تعدیل میکنند که به معنی کسر نمودن مالیات نسبت به صدور برگ تشخیص است. در نتیجه هرگاه ظهر برگ تشخیص به امضای مؤدی و مسئول برسد اختلاف پایان یافته خواهد بود و پرونده مختومه خواهد شد و مالیات مربوطه توسط مؤدی پرداخت میشود.
ب: هیئتهای حل اختلاف مالیاتی
رسیدگیهای خارج از دستگاه قضایی امروزه در اکثر قوانین پیشبینی شده است که به صورت هیئتها و کمیسیونهای حل اختلاف میباشند. این هیئتها یا کمیسیونها به صورت تخصصی به موضوع رسیدگی مینمایند و موضوع را خاتمه میدهند از در امورمالیاتی هم این هیئتها وجود دارد که شامل مراحل بدوی و تجدیدنظر میباشد. در ادامه به شرح آن میپردازیم:
الف: هیئت حل اختلاف بدوی
هیئت حل اختلاف مالیاتی از سه نفر تشکیل میشود.
- یک نفر نماینده سازمان امور مالیاتی کشور
- یک نفر قاضی اعم از شاغل یا بازنشسته
- یک نفر نماینده تشکلها یا مجامع حرفهای
نکته قابل توجه این است که هر کدام از نفرات در هیئتها با رعایت اصل بیطرفی به موضوعات رسیدگی میکنند و همچنین جلسات با سه نفر رسمی میشود و درزمان رایگیری نظر اکثریت مورد اعتبار است.
در هیئت بدوی مؤدی مالیاتی ودستگاه مالیاتی نمایندهای را جهت حضوردرجلسه معرفی میکنند و این نکته حائز اهمیت است که عدم حضور هر کدام از آنان هیچ مانعی در ادامه رسیدگی به وجود نخواهد آورد و رسیدگی صورت میپذیرد و رای صادر میشود. مطابق با اصلاح ماده ۲۴۷ ق.م.م مصوب ۱۳۸۸ آرای هیئت حل اختلاف بدوی غیرقطعی بوده و قابل اعتراض در هیئت حل اختلاف تجدیدنظر میباشد.
ب: هیئت حل اختلاف تجدیدنظر
در اصلاحات قانون مالیاتهای مستقیم در سال ۱۳۸۰ ماده ۲۴۷ از مواد قانون مالیاتها حذف گردید و رسیدگی در هیئتهای حل اختلاف به صورت یک مرحلهای گردید و اعتراض به آرای هیئت حل اختلاف در شورای عالی مالیاتی امکان پذیربود. اما به موجب قانون الحاق یک ماده به عنوان ماده ۲۴۷ به قانون مالیاتهای مستقیم در تاریخ ۲۰/۲/۱۳۸۸ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. به موجب این ماده در صورتی که آرای هیئت حل اختلاف بدوی ظرف بیست روز پس از ابلاغ و مطابق با ماده ۲۰۳ مورد اعتراض کتبی مؤدی یا ماموران مالیاتی قرار گرفته باشد، رسیدگی در هیئت حل اختلاف تجدیدنظر صورت هواهد پذیرفت. هیئت حل اختلاف تجدیدنظر از سه نفر مطابق با ماده ۲۴۴ خواهد بود و با حضور سه نفر جلسه رسمیت دارد.
در پایان بایستی عرض نمایم که قانونگذار با پیش بینی درمورد امورمالیاتی این فرصت را هم برای اینکه اختلافات مردم در امور مالیاتی به مراجع قضایی کشانده نشود فراهم کرده و هم با استفاده از تعیین مراجع رسیدگی کننده متنوع و تخصصی از اطاله دادرسی در این امور جلوگیری نموده است و موجب تسریع در رفع اختلافات مردم شده است.