
ارث قواعد و قوانین ویژه خود را در فقه و حقوق ایران به خود اختصاص داده است. این قوانین در ارتباط با ورثه یعنی افرادی که از متوفی سهم الارث می برند نقشی تعیین کننده دارد. ارث به کلیه اموال، عناوین، بدهیها، حقوق و وظایف شخص پس از مرگ متوفی گفته میشود که به شخص دیگری منتقل میگردد. ارث به مدت طولانی نقش اساسی در جوامع بشری داشتهاست. مجموعه قوانین انتقال ارث در جوامع مختلف متفاوت و در طول زمان تغییرات بسیاری کردهاست. قوانینی درباره ارث وجود دارد که لازم است با آنها آشنایی پیدا کرده و نسبت به آنها آگاه باشید. در ادامه بخش دوم آنچه باید درباره قوانین ارث بدانید، چند نکته کلیدی درباره قوانین ارث را به شما ارائه خواهیم داد.
دیون رهنی و بدهی ها
دیونی که به عین اموال متوفی تعلق دارد اعم از اموال منقول و غیرمنقول متوفی که در رهن قرارگرفته باشد و نیز دیونی که متوفی به دیگران بدهکار است و میتواند شامل مهریه زوجه در صورت فوت زوج باشد، لازم است قبل از تقسیم ارث از ماترک کسر و به طلبکار یا طلبکاران پرداخت شود. در مرحله سوم هم اجرای وصیت متوفی طبق قانون وصیت قبل از تقسیم ارث لازم است.
ارث بردن زن
شرط اصلی برای ارث بردن زن از همسرش وجود زوجیت دائمی بین آنها است. از مفهوم ماده ۹۴۰ قانون مدنی که قید زوجیت دائمی را ذکر کرده میتوان چنین فهمید که در نکاح منقطه (متعه) هیچ ارثی برای زن راه ندارد؛ حتی زن مثل مورد نفقه که میتوانست آن را در عقد شرط کند، دیگر نمیتواند شرط توارث را در نکاح منقطع (موقت) بگنجاند و اگر چنین شود شرط باطل است.
ارث بردن پس از مرگ زن و شوهر
هر یک از زن و شوهر پس از فوت دیگری از او ارث خواهد برد. رابطه توارث زن و شوهر به تبع برقراری رابطه زوجیت بین آنها ایجاد میشود و با از میان رفتن رابطه زوجیت، رابطه توارث نیز از بین خواهد رفت. گذشته از دو وصف تبعی و قابل انحلال بودن، وراثت زن و شوهر دارای ویژگیهای دیگری نیز است که برای شناخت سبب ارث ضروری می باشد.
براساس ماده ۸۶۴ قانون مدنی زن و شوهر در کنار سایر وراث از هر طبقهای که باشند ارث میبرند و هیچ یک از وراث نمیتواند مانع ارث بردن آنها شود.
عقد نکاح بنیان توارث
بنیان توارث بین زوجین، عقد نکاح است، بنابراین با انحلال عقد، سبب ارث نیز از بین میرود. با توجه به مواد ۹۰۰ و ۹۰۱ قانون مدنی چگونگی ارث بردن زن و شوهر را در سه حالت به شرح ذیل بررسی می کنیم.

طلاق و ارث زن و شوهر
همان طور که می دانید در اثر طلاق رابطه ی زوجیت بین زن و شوهر از بین می رود و بنابراین هیچ یک حق ارثی نسبت به یکدیگر ندارند. اما یک استثنای مهم در این مورد وجود دارد و آن زمانی است که طلاق از نوع طلاق رجعی باشد؛ یعنی طلاقی که در طول دوران سه ماههی بعد از آن که عده نام دارد، مرد حق رجوع و بازگشت به زن را دارد و با این رجوع رابطهی زن و شوهری مجدداً شکل می گیرد. طبق مادهی ۹۴۳ قانون مدنی اگر در دوران عده ی طلاق رجعی هر یک از زن و شوهر بمیرند، از یکدیگر ارث می برند.
در مورد اموال مورد ارث که توسط زن یا شوهر وجود دارد این است که با توجه به ماده ی ۹۴۶ قانون مدنی، مرد از کلیه ی اموال همسر خود ارث می برد. اما زن در صورتی که مرد دارای فرزند باشد، یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان را ارث می برد. همین شرایط در موردی که مرد فرزندی ندارد نیز جاری است با این تفاوت که در این موارد سهم زن همان طور که گفتیم، یک چهارم است. قابل ذکر است که اموال منقول به کلیه ی اموالی گفته می شود که بدون آسیب به زمین قابل جابهجایی باشند مانند اتومبیل و اموال غیر منقول اموالی هستند که قابل جابهجایی نمی باشند و یا انتقال آنها موجب آسیب می شود مانند خانه که امکان جابهجایی آن وجود ندارد.
ارث درباره تنها وارث متوفی همسر
اگر تنها وارث متوفی همسر وی باشد در این شرایط تقسیم ارث دارای ویژگی هایی خواهد بود. نحوه ی تقسیم ارث در این شرایط با توجه به این که وارث، زن یا شوهر باشد، متفاوت است. بدین معنا که شوهر از تمام اموال همسر خود ارث می برد اما زن تنها وارث یک چهارم از اموال شوهر خود می گردد. مابقی این اموال به عنوان مال بدون وارث طبق ماده ی ۸۶۶ قانون مدنی متعلق به حکومت می باشد.
اگر مرد همسر دومی اختیار کند، همسر دوم برای فرزندان فقط زن پدر آنها بوده و در صورت فوتش فقط فرزندان خود او و شوهرش به واسطه سببیتی که دارد، به مقدار یک چهارم ارث میبرد. همچنین در صورت به نام کردن اموال به اسم زن، اگر مرد در قید حیات باشد، عملی است قانونی حتی اگر تمام اموال باشد و بعد از مرگ وی کسی نمیتواند اعتراضی به مالکیت زن بکند. ولی اگر مرد پس از مرگ و دروصیت نامه خود، وصیت کند که خانهای از آن زن شود موضوع متفاوت است.
محروم ماندن وراث از یک سوم ترکه
در ماده ۸۴۳ قانون مدنی آمده است که وصیت به زیاده بر ثلث ترکه، نافذ نیست مگر به اجازه وراث و اگر بعض از ورثه اجازه کند، فقط نسبت به سهم او نافذ است. ماده ۸۴۳ قانون مدنی، وصیت تا ثلث ترکه را نافذ میداند. ارث و بهرهمند شدن از آن با فوت مورث و وجود وارث تحقق پیدا میکند. به این معنا که ارث به محض فوت فرد ایجاد میشود و متوفی قادر به انجام هیچ گونه عمل حقوقی نیست. بنابراین محروم ماندن برخی وراث از ارث باطل است و قابلیت اجرا ندارد، مگر در مورد یک سوم ترکه که شخص وصیت کننده میتواند آن را برای برخی ورثه وصیت و وراث دیگر را از آن محروم کند. با این اوصاف، طبیعی است که اگر این یک سوم برای عدهای خاص از ورثه کنار گذاشته شده باشد، کسی نمیتواند از اجرای آن جلوگیری کند و بقیه وراث باید دو سوم باقی مانده اموال را میان خود تقسیم کنند. به این ترتیب اینکه گفته میشود فلانی ورثه خود را از ارث محروم میکند و این موضوع را در وصیتنامهاش قید خواهد کرد، قابل استناد نیست و قابلیت اجرا ندارد.
سوال. ارث به فرزندی که فقط در شناسنامه ثبت شده باشد وهیچ رابطه خونی نداشته باشد تعلق می گیرد؟
باتشکر
سلام درهرحال سبب وراثت احراز رابطه والد و فرزند است